دويدن به خانه نوشته سامي تيپيت با ترجمه مارگريت ماغن ناشر انتشارات٢٢٢
نوشته علي خيرانديش
www.mojdeh.fr
اين بسيار شگفت انگيز است كه يك مبشر ونويسنده مسيحي مانند سامي تيپيت، روش قصه نويسي را براي مخاطبين خود بر مي گزيند؛ در حالي كه هنوزرمان وقصه، در ادبيات معاصر مسيحي ،ارزش وهويت خودرا، پيدا نكرده واينگونه استدلال ميكنند كه تنها با تئولوژي والهيات مي توان، نيازهاي نسل معاصر سرگردان را پاسخ داد و در راستاي همين تفكر است؛كه شمار رمان هاي فارسي مسيحي؛ از تعداد انگشتان دست راست هم كمتر مي باشد وترجمه هاي غير حرفه ي و ناقص انها؛ خواندن وادامه قصه را، براي خواننده، ناممكن مي سازد.
به باور من ادبيات ورمان مسيحي، مقوله اي نيست كه هدفش سرگرم سازي يا به مانند تفريحات گذرا باشد .ما با شخصيت هاي داستان و رفتارهاي شان،هم ذات پنداري ميكنيم و بنا بر يك توافق رواني يا ايماني ممكن ؛خودرا به متن داستان نزديك مي سازيم و به نحوي با عوامل وشخصيت هاي قصه، درگير مي شويم
وبه همين جهت است، كه با وين قهرمان كتاب دويدن به خانه ،گريه مي كنيم وبا سه نسل از خانواده او، گريس همسرش وهوپ وجيپ دخترو نوه آش، همراه مي شويم ودر باز گشت به شهر زاد گاه اوليه اش بتن روژ؛ با او همسفر ميگرديم .درجنگ با بدي وخشونت، دركنار وين قرارداريم. گويي نويسنده داستان ما را بطور نا خوداگاه درگير مي كند. با او مي دويم؛در نهايت ،خود نيز، به عنوان خواننده كتاب ؛بايد به خانه بر گرديم و اين سرنوشتي است كه سامي تيپت خالق قصه دويدن به خانه؛ براي هر ايمان داري بعد از سالها ايمان، ترسيم ميكند.
فرايند ايمان مسيحي تنها در زمان تولد تازه، با تصفيه حساب با خداوند، خلاصه نمي شود بلكه بايد با گذشته وهمه عوامل ان برخورد نمود ودراين راستا است كه وين ارامش و اسايش وثروت خود را رها ميكند تا به شهربتن روژبر گردد وبا خانواده ، يعني زن ودختر ونوه وگذشته اش رابطه جديدي بر قرار كند ودراين مسير به ناچار بايد بهاي سنگيني پرداخت كند. هزينه ان اينست كه خود را كوچك كند واز جان خود بگذرد و با باند هاي مخوف و دنياي بيمارو خشن ؛مبارزه كند. اگر ما براي شخيصت داستاني اناكارنينا تولستوي كه وجود خارجي نداشته؛ غمگين مي شويم وبر تيره روزه ي او اشك مي ريزيم .ولي براي وين قهرمان قصه دويدن به خانه؛ كه شخصيت انتزاعي دارد.؛خود را در گير مي بينيم. بدون شك سامي تيپيت بارها؛ داستان پسر گمشده ي انجيل را به شكل وتفسيرهاي مختلف موعظه كرده ولي شخصيت اصلي قصه او، نشان از شتابي دارد كه بايد به خانه برگرد ولي نه با قدم هاي معمولي؛بلكه با دويدن به سرعت باد.
در قسمتي از كتاب ميخوانيم:
(....... سيلي گريس، زنش ومشت هوپ دخترش ؛برخوردهاي خشن ديگران اورا شكسته وخورد كرده بود ومن نمي خواهم هيچ وقت حرفها ي منو فراموش كني. صداي كالوين مطمئن تر شد. شكستگي،راه خدا،براي تازه كردن وشفا دادنه.
او تو رو در جاده شكستگي گذاشته .روح خدا همه مارو توي اين جاده غافلگير ميكنن. من نميدانم اين جاده به كجا ختم ميشود ولي مطمئنم كه..................)
سامي تيپت يك رمان نويس حرفه اي نيست و ظاهرا اين اولين اثراو در قصه نويسي است ولي ساختار وفرم وكشش داستان و شخصيت ها ي قصه اش ؛اورا به يك رمان نويس حرفه اي نزديك ميكند فرق او با سي اس لويس دراين است سي اس لويس قبل ازاينكه يك الهيات دان باشد يك داستان نويس بزرگ در ادبيات كلاسيك جهان وانگليس بود تأثير گذارترين الهيات دان مسيحي كه در ادبيات رشد كرده بود سرگذشت نارينا يا كتاب هفت گانه نارينا سي اس لويس دنياي كلاسيك ادبيات را تغييير داد
ولي سامي تيبيت يك مبشر بود از سال ١٩٦٤ به بعدانجيل را با جنبش هاي دانشجوي وكمونيستي پيوند مي داد او با نسلي گذشته ومعاصراز مبشيرين امريكايى ؛كه انجيل كاميابي راتعليم ميدادند تفاوت داشت. او پيام انجيل را ؛رؤيايي نمي دانست .وبراي بدست اوردن نان ومسكن ،موعظه نمي كردو انجيل حقيقي را، به نسل جواني كه رويا هاي ماركسيستي داشتند؛ منتقل مي نمود. در كشورهاي كمونيستي؛ در روماني و مكانهاي زيادي ؛موعظه كرد سامي كتابها ي زيادي نوشت كتابها ي درباره دعا؛ پرستش و؛خانواده ؛بيش از ١٣ كتاب وبه زبانهاي مختلف ازاو ترجمه شده كه يكي از انها رمان دويدن به خانه است كه توسط مارگريت ماغن ترجمه شده است
درباره ترجمه كتاب دويدن به خانه از مترجم كتاب؛ داستاني ديگري ديده نشده ولي بايد إذعان نمود كه يك عمل كرد شجاعانه در نشر حرفه اي ادبيات مسيحي فارسي مي باشد چرا كه ترجمه رمان، بر خلاف متن هاي الهياتي وتئولوژي كاري ساده اي نيست ومترجم علاوه بر تسلط بر زبان مبداء ومقصد ؛بايد بر زبان احساس هم مسلط باشد و انتقال زبان احساس چه مبداء چه مقصد بسيار دشوار است. اگر ترجمه فارسي ژان كريستف رومن رولان از ترجمه فرانسه ان زيباتر است دليل ان است مترجم؛ زبان احساسي مقصد را بخوبي ميشناخته واين مثال ميتواند براي مترجم كتاب دويدن به خانه نيز صادق باشد او بر ترجمه زبان إحساسي مقصد اشنا بوده از اين نظر ترجمه او روان وبي تكلف وساده ميباشد وبه اين در نظريه هاي ترجمه؛ ترجمه خلاق مي گويند(ترجمه خلاق ترجمي است كه مترجم زبان مبداء را مي شناسد قادر است دست به خلاقيتي بزند واين ترجمه عناصر غير فارسي را درخود هضم ميكند ازكتاب اصول فن ترجمه نوشته محمد جواد كمالي)
بطور ساده بايد گفت مترجم هم مانند سامي تيپت نويسنده اثر، در تمام طول كتاب ديده مي شود ووكلام مكتوب نويسنده، از ترجمه خلاق مترجم، پيشي نمي گيرد وازان عقب نمي افتد واين دو از هم تفكيك ناپذير است
و در پايان كتاب نيز ؛شهادت سامي رامي بينيم:
(نگارش كتاب دويدن به خانه، در واقع يك كار گروهي بود به .......بخصوص از دوست عزيزم كرت ايلز كه مرا به منطقه اي برد كه قرار بود جيپ د ر ان زنداني شود)
سامي تيپيت براي طراحي تصوير هاي قصه ؛از لوكوشين هاي صحنه هم ديدن نمود كه اين من را بياد رمان پاپيون نوشته هانري شارير مياندازد كه لوكيشن هارا قبل از نوشتن تجربه كرده بود
براستي، دويدن به خانه حاصل زحمات ؛ ايده ها وتفكر بيشمار نويسنده وانسانهاي خلاقي است٫كه سامي تييت به ان روح وجان بخشيده است و در پايان كتاب، ازهمه انها تشكر ميكند
ارزو ورويا اينست، نسل جديد جوان مسيحي ايراني، بي تفاوت و بي انگيزه از كنار اين اثر زيبا،عبور نكند وهمچنين يك فيلمساز مسيحي متعهد، ان را به يك شاهكار اثر گذار تبديل نمايد چرا كه قصه، قابليت سناريو ودكوپاژشدن را دارد
ودر پايان، خواندن اين رمان زيبا راكه بوسيله انتشارات ٢٢٢ منتشر شده،به همه دوستداران هنر وادبيات وبه ويژه به مسيحيان فرهيخته توصيه مي كنم
ع خيرانديش
فرانسه
مارس ٢٠١٨